ستاره ی آسمون قلب مامان وبابا

شرح ایکی یوسان شدن ستاره به روایت تصویر! فکر می کردم اگه موهای ستاره امو کوتاه کنم یا تیغ بزنم بی مزه خواهد شد.واسه همین هر وقت بابای ستاره می خواست موهای ستاره رو کوتاه کنه  مخالفت می کردم.ولی بعد از تراشیدن موهای عسلم تازه دیدم قند عسلم با مزه تر هم شد.البته دقیقا شبیه ایکی یو سان شده.و هر  لحظه فکر تازه ای برای خرابکاری به ذهنش میرسه و در جا عملیش میکنه!   ...

فکر نکنید ستاره بچه ی  آرومی هستش !با اینکه دختره، شیطنت و شرارت هاش از یه لشکر پسر بیشتره!.مامان بزرگش اسمشو گذاشته زلزله! البته من خودم بهش می گم :سونامی ! و این عکس مربوط به شیطنت ستاره میشه که باباش بس که از دستش کم آورده دستاشو بسته ،و ستاره داره تقلا می کنه که دستاشو باز کنه!     لطفا دقیق به این عکس نگاه کنید.اون جنازه ایی که روی زمین پخش شده دستگاه فکس بابای ستاره است.ستاره خانم گوشی فکس رو برداشته و به فکر این که این هم مثل موبایل بی سیم هست با خودش کشیده از این سر اتاق تا اون سر اتاق.و نتیجه اش اینی شده که ملاحضه می کنید! حالا این برای موقعی هست که  نمیتونه راه بره! ...

اگه گفتید ستاره کجا نشسته؟! ...

شک نکنید!خود ستاره است که توسط باباش چسبیده به سقف ماشین! ...

دخترم بس که شیرین و خوشمزه است ،خودش هم از خوشمزگی انگشت شصت پای خودشو میخوره! ...

وای !!! ستاره و قلیون؟! بد آموزی داره این عکس! ...

                         ستاره کلی کادو گرفت ،6 تا النگو از طرف مامان و بابا. کلی عروسک و پول و یه دوچرخه ! ایشا... جبران کنیم زحمتای مهمونامونو ! مامانی با شربت ،میوه ،بستنی ،ژله ،کیک ،از مهمونا پذیرایی کرد.البته تولد ستاره با بزن بکوب خانومها همراه بود.و بعد از اتمام هنر نمایی خانومها همراه با آقایون مشغول صرف شام شدیم!          ...

عسلم انقدر خوش خنده و مهربون هستش که زود با همه کانکت میشه!   این دختر سبزه با مزه که کنار ستاره است اولین دوست ستاره است که به محض رسیدن به فرودگاه کیش ، ستاره باهاش دوست شد.ما هنوز چمدونهامونو تحویل نگرفته، عسلی کلی رفیق پیدا کرد. این هم ستایش خانوم دوست دیگه ی قند عسلم هستش ، که توی لابی هتل پانیذ کیش، با هم دوست شدند و مشغول بازی هستند. ...

ستاره خانوم مشغول خرید از مرکز تجار ی کیش هست.قبل از اینکه برای خرید به اینجا بیایم ،برای دیدن و عکس گرفتن از غروب زیبای ساحلی که کشتی یونانی اونجا به گل نشسته رفتیم.من مشغول عکس گرفتن از ساحل بودم که دیدم مردم حلقه زدند و چیزی رو تماشا می کنند، من هم که همیشه دوربین به دست و آماده شکار لحظه ها هستم بدو بدو رفتم تا به خیال خودم از این گونه خاص گیاهی یا جانوری عکس بگیرم.و وقتی رسیدم دیدم قند عسل خودمه که پستونک به دهن نشسته کف ساحل، روی ماسه ها و مشغول بازی با ماسه هاست و زن و مرد ،بزرگ و کوچیک دارند ازش عکس و فیلم میگیرن.البته از بد شانسی شارژ دوربینم تموم شد و نتونستم از این گونه خاص جونور روی شن ها عکس بگیرم.   مو...

  بیست و دوم خرداد تولد قند عسلم هستش.اما چون مامانی داره امتحانات آخرین ترم دانشگاه رو می گذرونه تولد گل زندگی مامان به تعویق میافته! اما عوضش مامانی براش سنگ تموم میذاره! تولد مفصل با 100 نفر مهمون! این هم ستاره و کیک تولدش . ...