دومین شب یلدای ستاره
امشب دخترم دومین شب یلدای عمرشو میبینه.خدا کنه برف بیاد.آخه شب یلدا بدون برف، شب یلدا نیست که!!!البته این هندونه رو برای مدرسه آریا، پسر عمه ستاره تزیین کردم. داستانی شده بود امروز واسه خودش! اولین هندونه رو بنده شستم تا بیارم تزیینش رو شروع کنم از دستم پرت شد وسط آشپزخونه.البته ما متوجه شدیم که هندونه زیاد به درد بخور نبود.بابای ستاره رفت یه هندونه ی دیگه خرید. و بی خبر از همه جا هندونه رو به شرط چاقو خرید!!! ما هم مجبور شدیم قسمت به شرط چاقوشو دهن فرض کنیم ،که داره میخنده!!! فقط یه مسئله ایی که وجود داشت اینکه خیلی از ته دل میخنده!آخه برش آقای فروشنده خیلی عمیق بود. خلاصه اینکه به خاطر مشکلات فنی ایجاد شده نتونستم بیشتر ار این ابتکار به خرج بدم.و استعدادم در نطفه خفه شد.و در آخر اینکه بعد تموم شدن تزئین، همین که ستاره هندونه ایی که تو عکس مشاهده میکنید رو دید زد زیر گریه!!!
یعنی واقعا انقدر وحشتناک شده تزئین هندونه ؟؟؟!