ستارهستاره، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

ستاره ی آسمون قلب مامان وبابا

بازي هوشي ستاره 4

  اين هم يك نمونه ديگه از بازي فكري كه با ستاره كار كردم. دقت كرده باشيد من از ستاره هاي تزئيني استفاده كردم.هر چيزي كه توجه دلبندتونو جلب ميكنه ميتونيد استفاده كنيد.من شخصا به اين نتيجه رسيدم كه خريد اسباب بازي و وسايل فكري گرون و آنچناني هيچ تاثيري روي انگيزه بچه براي بازي و تامل كردنش نداره.ولي وقتي پدر و مادر با ذوق و حوصله و هدفمند يك بازي با كم هزينه ترين اسباب و حتي با وسايل داخل خونه براي فرزندشون محيا مي كنند نتيجه بهتري ميگيرند. (ستاره باهوشم  تفكيك سازي رنگ با اين روش رو از 18 ماهگي ياد گرفته) (و الان سعي ميكنم اسم رنگها رو با ابداع روشي كه براش جالب باشه بهش ياد بدم) ...
3 آذر 1391

قربون مامان خودم برم من

الهي قربون مامان خوشگل و خوش سليقه ام برم !!! وقتي بعد 3 ماه وارد حياط خونه مامانم شدم باغچه پر از گل نيلوفر بود كه مامان اونا رو بالاي درخت آلبالو هدايت كرده بود!!! جالب تر و زيباتر از باغچه ي پر نيلوفر،كد حلوايي هاي بزرگي بودند كه مامان پرورش داده بود.البته اونا رو هم به بالاي درخت هدايت داده بود.انگاري پرتقال بزرگ رو درخت آلبالو پيوند داده شده!!! (((مامان عزيزم خيلي دوست دارم...شرمنده ام كه نمي تونم تند تند بهت سر بزنم.اما بدون دنيا بدون تو برام معني نداره... ))) بو كن عزيز دل مامان! اين گلها با حس عزيز مامان  جون گرفتند.پر كن ريه هاتوووووو!!! ...
17 آبان 1391

آبجي و داداش ستاره

  ستاره جديدا ياد گرفته :آبجي و داداش رو تلفظ كنه و مفهوم آبجي و داداش رو هم ياد بگيره. يه سوال: پيشنهاد شما براي اسم آبجي و اسم داداش ستاره چي هست؟! (اسمي كه هم به اسم ستاره بياد و ترجيحا ايراني باشه-تركي باشه موردي نداره) ...
15 آبان 1391

و25 مهر تولد بابا مهدي و سالگرد ازدواج مامان وبابا

امروز تولد بابا مهدي و سالگرد ازدواج ماماني و بابايي هستش،ولي به خاطر مصادف شدنش با(شهادت حضرت امام محمد تقي(ع) ) هر دو تا رو فردا كه از قضا سالروز ازدواج حضرت علي و حضرت فاطمه الزهرا هست جشن ميگيريم!!!    بابايي تولدت مبارك هميشه كنار من و مامان باش! دوست داريم     ...
25 مهر 1391

ميراث خانداني

يه سوال از همه بازديد كننده هاي وبلاگ: اول اين دستبند طلا رو ملاحضه كنيد:  اين دستبند خوشگل رو خدابيامرز مادر بزرگم(مامان مامانم) وقتي من به دنيااومدم (ديماه 64) براي من كادو ميده!!! مامان جون خوش سليقه ي من هم تا موقعي كه ني ني بودم به دستم ميبنده.تا اينكه ديگه دستبند برام كوچيك ميشه. روزها سپري ميشه و ستاره خانوم دختر قند عسل من به دنيا مياد و مامانم دستبند رو به من ميده و ميگه:نذر كرده بودم وقتي دخترت به دنيا اومد دستبند رو دستش كني و زماني كه ديگه براش كوچيك شد و هر زمان رفتي پابوس امام رضا دستبند رو به ضريح هديه بدي!!!  و سوال اينجاست : من ميتونم دستبند رو نگه دا...
25 مهر 1391